to abash, to embarrass, to shame, to discomfit, to discountenance, to make shy, to wither
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رفتار دخترش او را خجل کرد
his daughter's behavior embarrassed him
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خجل کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خجل کردن